کد مطلب:369960 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:340

35 - پراکندگان را پیوند دادن - ایجاد صلح و سازش
 بسم الله الرحمن الرحیم .

و ضم اهل الفرقة و اصلاح ذات البین .

برانداختن پراكندگی و اختلاف 

امام سجاد علیه السلام در این قسمت از دعای شریف مكارم الاخلاق از پیشگاه خداوند درخواست بسط عدل نمود، سپس كظم غیظ و خاموش كردن آتش غضب را تقاضا كرد. به شرحی كه در سخنرانی قبل ، توضیح داده شد غضب از عواملی است كه می تواند مردم را به گناه وا دارد و عدالتشان را از میان ببرد. فرونشاندن غضب و جلوگیری از گناه در دو مرحله میسر است : یكی كظم غیظ و جلوگیری از بروز خشم درون ، دوم خاموش كردن آتش غضب پس از برون افتادن غیظ، و حضرت سجاد (ع ) هر دو را از پیشگاه خداوند درخواست نمود. سپس امام (ع ) دو مطلب دیگر را عرض می كند: و ضم اهل الفرقة و اصلاح ذات البین :

بارالها! موفقم بدار تا آنان را كه گرفتار پراكندگی و تفرق اند به هم پیوند دهم و همچنین توفیقم ده كه اختلاف بین افراد را با اصلاح دادن آنان از میان بردارم . به خواست خداوند موضوع سخنرانی امروز، این دو قسمت از درخواست امام است .

جامعه و اختلاف نظر 

اختلاف و پراكندگی همانند غضب می تواند منشاء فساد شود و افراد را به گناهانی از قبیل بدگویی و دشنام ، تحقیر و اهانت ، غیبت و تهمت ، و گناهانی بزرگتر وادار سازد، از این رو امام (ع ) برای حفظ عدل از پیشگاه خداوند پیوند دادن پراكندگان و اصلاح ذات البین را تقاضا نموده است . گاهی مردم یك شهر یا یك كشور بر اثر تفاوت اندیشه و طرز تفكر یا به علت اختلاف تمایلات و خواهشهای نفسانی دچار تفرق و پراكندگی می شوند و هر گروهی از پی نظریه خود می روند. در نتیجه ، اختلافات شدید در سطح وسیع به وجود می آید و جامعه با عوارض سنگین مواجه می گردد. این قبیل پراكندگی زمان حكومت علی علیه السلام در مواقعی روی داد. از آن جمله وقتی در جنگ صفین معاویه قرآنها را بالای نی زد و گفت : بیایید جنگ را ترك كنیم و قرآن را حاكم قرار دهیم ، علی (ع ) فرمود: این مكر است و اعتنا نكنید. اما بین جمعیت علی (ع ) شكاف افتاد، گروهی گفتند تا پیروزی نهایی باید جنگید، گروهی گفتند با قرآن نمی جنگیم . سرانجام با قرار حكمیت ، جنگ پایان یافت . طولی نكشید كه گروه دگری به نام خوارج قیام كردند و گفتند: حاكم ، فقط خداوند است و بس و حكمیت را بغیر خدا بر گذار نمودن بدعت است و حرام ، و این گروه نیز اختلاف تازه ای به وجود آوردند و بر اثر آن اختلاف ، خونها ریخته شد. این قبیل پراكندگی های وسیع در گذشته وجود داشته و هم اكنون هم گاه به گاه در جهان به وجود می آید.

اختلافات خصوصی 

گاهی اختلاف بین دو رفیق یا بین اعضای یك خانواده پدید می آید، آن دو رفیق از هم فاصله می گیرند و به ملاقات یكدیگر نمی روند، یا خانواده ها با سردی از كنار هم می گذرند و سخن نمی گویند. شاید قسمت اول درخواست امام از پیشگاه خداوند: و ضم اهل الفرقه ، ناظر به پراكندگی جامعه در سطح وسیع باشد و قسمت دوم و اصلاح ذات البین به اختلاف دو رفیق یا دو شریك یا یك خانواده نظر داشته باشد. بی گمان مقصود امام سجاد (ع ) از و ضم اهل الفرقة جمع نمودن بدنهای پراكنده نیست ، چه اگر افكار و اندیشه ها متفرق و هوی و تمایلات مختلف باشد گردآوری اجسام بی ثمر است و نمی تواند پراكندگی ها را از میان ببرد. حضرت مولی الموحدین امیرالمؤ منین (ع ) در ایام حكومت خود به این مصیبت سنگین مبتلا بود و در منبر از كسانی كه اجسامشان مجتمع بود اما افكارشان پراكنده و متفرق ، شكایت داشت .

تفاوت گفتار و رفتار 

ایها الناس المجتمعة ابدانهم المختلفة اهواؤ هم كلامكم یوهی الصم الصلاب و فعلكم یطمع فیكم الا عداء! (86)

ای مردم ! ای كسانی كه ابدانتان جمع است و تمایلاتتان پراكنده و مختلف ، سخنانتان به گونه ای است كه سنگ سخت را نرم می كند و رفتارتان طوری است كه دشمنان در شما طمع می نمایند.

انما انتم اخوان علی دین الله ما فرق بینكم الا خبث السرائر و سوء الضمائر (87)

همه شما برادران دینی هستید و چیزی به پراكندگی و تفرقتان سوق نداده مگر باطنهای ناپاك و نیتهای بد و آلوده .

قرآن و منع تفرق 

قرآن شریف در موارد متعدد، مسلمانان را از تفرق و پراكندگی منع نموده و آنان را از این بلای بزرگ كه ذلت و سقوط در پی دارد بر حذر داشته است . یك جا فرموده :

و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا (88)

ریسمان خدا را محكم در دست نگاه دارید و پراكنده نشوید در جای دیگر فرموده : و لا تكونوا كالذین تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البینات و اولئك لهم عذاب الیم . (89)

شما مسلمانان همانند كسانی از امم گذشته نباشید كه دچار اختلاف و تفرق شدند پس از آنكه ادله روشن برای آنان آمد كه این گروه دچار عذاب عظیم خواهند شد.

اختلاف و شكست اهل حق 

قرآن شریف اختلاف كلمه را در ردیف عذابهای سماوی و ارضی به حساب آورده و فرموده است :

قل هو القادر علی ان یبعث علیكم عذابا من فوقكم او من تحت ارجلكم او یلبسكم شیعا و یذیق بعضكم باءس بعض . (90)

ای پیمبر گرامی ! به مردم بگو: خداوند قادر است عذاب را از بالای سر شما یا از زیر پای شما بفرستد یا شماها را دچار اختلاف كلمه نماید و بعضی به عذاب بعض دیگر گرفتار آیند.

از جمله عذابهایی كه بر اثر تفرق در امر دین دامنگیر جامعه می شود این است كه اهل باطل غلبه می كنند، پیروزی به دست می آورند و اهل حق را در مضیقه می گذارند و به گرفتاری و بلا معذبشان می سازند.

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : ما اختلفت امة بعد نبیها الا ظهر اهل باطلها علی اهل حقها. (91)

رسول اكرم (ص ) فرموده است : هیچ امتی بعد از پیمبر خود اختلاف ننمود جز آنكه اهل باطل بر اهل حق پیروز گشتند.

در محیطی كه اختلاف و تفرق حاصل گردد افراد نادرست از فرصت استفاده می كنند، فكرهای شیطانی و منویات خائنانه خویش را به كار می اندازند، از نظر معنوی ، مردم را به ضلالت و گمراهی سوق می دهند و از نظر مادی به خیانت و تجاوز دست می زنند و جامعه را به راه سقوط و تباهی می كشانند.

انسان طعمه شیطان 

عن علی علیه السلام قال : ایاكم و الفرقة فان الشاذ من الناس للشیطان ، كما ان الشاذ من الغنم للذئب . (92)

علی (ع ) فرموده : از پراكندگی و تفرق بپرهیزید كه انسان دور افتاده از جماعت طعمه شیطان است همانطوری كه گوسفند جدا شده از گله طعمه گرگ .

افراد را هدایت نمودن و دلها را مطمئن ساختن كاری است مشكل ، ایجاد شبهه نمودن و اشخاص را متزلزل كردن كاری است آسان ، آباد ساختن و بنیانی را بنا نهادن كاری است دشوار، ویران سازی و منهدم نمودن كاری است آسان ، ایجاد حسن ظن و اعتماد افراد به یكدیگر، همچنین برادری و محبت به وجود آوردن كاری است صعب ، ایجاد سوء ظن و افساد و نیز پراكنده ساختن و اختلاف افكندن كاری است سهل . شیطان و شیطان صفتان اگر فرصتی به دست آورند برای از بین بردن ذخایر دینی و ایجاد تفرق و پراكندگی فعالیت می كنند و قدم به قدم در منویات باطل خود پیشروی می نمایند. علی (ع ) كه خود با این عوامل فساد و تفرقه افكن مواجه بود همواره از پراكندگی مردم رنج می برد و در مواقع لازم آنان را متذكر می نمود.

گشودن گره های وحدت 

ان الشیطان یسنی لكم طرقه و یرید ان یحل دینكم عقدة عقدة و یعطیكم بالجماعة الفرقة و بالفرقة الفتنة (93)

شیطان راههای خود را برای شما آسان می كند و می خواهد دینتان را گره گره بگشاید و به جای جماعت شما را متفرق كند و با تفرق ، فتنه و فساد برپا نماید. امام سجاد (ع ) خواستار وحدت كلمه مردم پراكنده است و در پیشگاه الهی عرض می كند: و ضم اهل الفرقة : بار الها! موفقم بدار تا اهل تفرق را به هم پیوند دهم و اختلافشان را به وحدت مبدل نمایم .

اگر كسی بخواهد مردمی را از بلای پراكندگی نجات دهد و بیماری تفرقشان را درمان نماید باید در قدم اول ، عقلهای خفته آنان را بیدار كند، افكارشان را فعال نماید، آنان را به تعقل وادار سازد تا به خیر و شر خود بیندیشند، روا را از ناروا تمیز دهند، راه باطل را ترك گویند، و به راه حق و فضیلت گرایش یابند.

منشاء اختلاف 

از كلام مولی الموحدین امیرالمؤ منین بر می آید كه علت اصلی تفرق مردم در عصر آن حضرت این بود كه عملا عقلها را از كار انداخته و بی اثر گذارده بودند، اما هوای نفسشان آزادانه فعالیت داشت و بر آنان حكومت می كرد.

ایها القوم الشاهدة ابدانهم الغائبة عنهم عقولهم ، المختلفة اهواؤ هم ، المبتلی بهم امرائهم . (94)

مخاطب علی (ع ) در این عبارت قومی است كه ابدانشان آشكار است ، عقولشان از آنان غایب و نهان ، هوی و تمایلاتشان مختلف ، و فرمانروایشان مبتلا و گرفتار آنان هستند.

متاءسفانه واپس زدن هوای نفس و تضعیف قدرت آن ، به كار انداختن نیروی خرد، و تقویت حكومتش در كشور تن ، كاری است بس دشوار و مشكل . اولیای گرامی اسلام برای آنكه وضع عقل را در مقابل هوای نفس بیان نمایند و پیروان خود را از این امر مهم آگاه سازند ضمن تشبیهات متعددی این حقیقت را توضیح داده اند.

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : الهوی یقظان و العقل نائم . (95)

امام صادق (ع ) می فرماید: هوای نفس بیدار است و عقل در خواب .

عن علی (ع ) قال : و كم من عقل اسیر تحت هوی امیر. (96)

علی (ع ) فرمود: چه بسا عقلی كه در مقابل هوای نفس فرمانروا و مطاع ، اسیر و گرفتار است .

اتحاد در پرتو توحید 

بزرگترین عامل وحدت انسانها كلمه توحید و ایمان به خدای یگانه است و معبودهای متفرق منشاء تقرق افكار و در نتیجه ، موجب اختلاف و پراكندگی افراد است . به فرموده حضرت یوسف صدیق :

اءاءرباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار؟ (97)

تقلید كوركورانه 

دعوت به توحید و یكتاپرستی سخت ترین مراحل ماءموریت پیمبران الهی بوده ، چه نیل به این هدف مقدس مستلزم آن است كه عقلهای خفته را بیدار شود، مردم فكر كنند، و بر اثر تعقل به آفریدگار جهان ایمان بیاورند و بت پرستی را ترك گویند. ولی بیشتر مردم حاضر نبودند از تقلید پدران خود چشم پوشی كنند و از تعصب خانوادگی دست بردارند. ابراهیم خلیل (ع ) برای آنكه قوم خود را متنبه كند و به تعقل وادارشان سازد به آنان فرمود:

ما هذه التماثیل التی انتم لها عاكفون ؟ (98)

این بتهای جماد چیست كه عمری در كنارشان معتكفید و آنها را می پرستید؟

به جای آنكه فكر كنند و به قبح عمل خویش واقف گردند از تقلید كوركورانه پدران سخن گفتند و بر اساس تعصب جاهلانه كه سرچشمه آن هوای نفس است پاسخ دادند:

قالوا وجدنا آباءنا لها عابدین . (99)

ما پدران خود را یافته ایم كه این بتها را پرستش می كردند.

ابراهیم (ع ) كه از این پاسخ ضد عقل سخت ناراحت شده بود گفت :

لقد كنتم انتم و آباؤ كم فی ضلال مبین . (100)

بی گمان خود شما و پدرانتان همه در گمراهی آشكار بوده و هستید. سرانجام ابراهیم (ع ) به آنان گفت :

ارزش تعقل 

اف لكم و لما تعبدون من دون الله افلا تعقلون . (101)

اف بر شما و بر آنچه كه غیر خداوند است می پرستید، آیا تعقل نمی كنید و اندیشه خویشتن را به كار نمی بندید.

امام سجاد (ع ) در قسمت اول سخن خود در پیشگاه الهی گفته بود: و ضم اهل الفرقة : بارالها! موفقم بدار تا بین مردم متفرق و از هم جدا رابطه دوستی برقرار نمایم . برای آنكه حضرت زین العابدین (ع ) به مقصود خویش دست یابد و به این مهم نایل گردد باید مردم را از اطاعت هوای نفس و پیروی از تمایلات ناروا برحذر دارد، آنان را به تعقل و تفكر بخواند تا خوب را از بد و صلاح را از فساد تمیز دهند، به صراط سعادت گرایش یابند، و از راههای انحرافی كه منشاء فساد و تباهی است دوری گزینند. البته انجام چنین كاری بسیار مشكل است ولی امام برای رسیدن به این مقصود مقدس از سختی ها نمی هراسد و برای آنكه با توفیق الهی به خواسته درونی خویشتن جامه تحقق بپوشاند ناملایمات را تحمل می كند و به قدر توان خود مجاهده می نماید. نمی دانیم حضرت زین العابدین (ع ) در راه مبارزه با تفرق و اختلاف مردم پراكنده چقدر سخن گفته و چه اندازه عملا كوشش نموده است . البته در آن زمان با كمبود وسایل ثبت كتابت حتما مقدار كمی از گفته ها و كارهای آن حضرت به ما رسیده است . با این حال آنچه به ما رسیده و در كتب احادیث و اخبار آمده شایان كمال توجه و دقت است و در اینجا به ذكر یك نامه از آن حضرت اكتفا می شود:

گمراه شدن و گمراه كردن 

محمد بن مسلم زهری مردی بود تحصیلكرده و عالم . او قسمت زیادی از قرآن شریف و احادیث رسول گرامی را حافظ بود و از فقه اسلام نیز آگاهی داشت . بدبختانه حب ریاست و دنیاطلبی وی را به دربار بنی مروان ، طاغوتهای زمان ، كشاند و هشام بن عبدالملك كه یكی از مروانیان بود او را معلم فرزندان خود قرار داد. كتب رجال در ترجمه حال وی مطالب متفاوت نوشته اند و بعضی گفته اند او از راه علی (ع ) و فرزندان معصومش منحرف گردید و به باطل گرایش یافت ، تمایلش به آل مروان موجب شد كه عده زیادی از مردم حتی افراد درس خوانده گمراه شدند و بر اثر تمایل او به آل مروان به راه خلفای جور كشیده شدند و در نتیجه بین آنان و دوستداران اهل بیت شكاف و خلاف به وجود آمد. امام سجاد (ع ) كه از انحراف منحرفین و اختلافی كه بین آنان با رهروان زهری نوشت ، خطاهای او را تذكر داد، مسئولیتش را در پیشگاه باری تعالی خاطر نشان نمود و از او خواست كه در وضع خود بیندیشد، از راه باطلی كه در پیش گرفته بازگردد و به پاكان و صلحا بپیوندد. اگر نامه امام در وی اثر بگذارد، او را به خود آورد و از راهی كه در پیش گرفته بازگردد نه تنها خودش از عذاب الهی رهایی می یابد بلكه گمراه شدگان و كسانی كه به پیروی از او پاكان و نیكان جدا شده اند به خود می آیند، از گمراهان فاصله می گیرند، به اهل حق می پیوندند و تفرقی كه از این راه بین عده ای از مسلمانان پدید آمده است برطرف می گردد. در اینجا چند قطعه از نامه امام سجاد (ع ) و ترجمه آن به عرض شنوندگان محترم می رسد. حضرت علی بن الحسین علیهما السلام در اول نامه خود نوشته است :

بار سنگین نعمت 

كفانا الله و ایاك من الفتن و رحمك من النار فقد اصبحت بحال ینبغی لمن عرفك بها ان یرحمك فقد اثقلتك نعم الله بما اصح من بدنك و اطال من عمرك و قامت علیك حجج الله بما حملك من كتابه و فقهك فیه من دینه و عرفك من سنة نبیه محمد صلی الله علیه و آله .

خداوند ما را و ترا از فتنه ها و آزمایشها كفایت فرماید و از آتش خود مورد ترحمت قرار دهد در حالتی صبح نموده ای كه شایسته است آن كس كه ترا به آن حال می شناسد ترحمت نماید. نعمتهای خداوند بر دوشت بار سنگینی گذارده است از اینكه بدنت را سالم داشته ، عمرت را طولانی نموده ، حجتهای خداوند را بر تو اقامه كرده ، قسمتی از كتاب او را به حفظت سپرده ، در دین فقیهت ساخته و ترا از سنت حضرت محمد صلی الله علیه و آله آگاه نموده است . در قطعه دیگر نامه نوشته است :

حمایت از طاغوت 

و اعلم ان ادنی ما كتمت و اخف ما احتملت ان انست وحشه الظالم و سهلت له طریق الغی بدنوك منه حین دنوت و اجابتك له حین دعیت فما اخوفنی ان تكون تبوء باثمك غدا مع الخونة و ان تساءل عما اخذت باعانتك علی ظلم الظلمة .

بدان ! كمترین امری كه نهان داشته ای و خفیفترین مسئولیتی را كه به عهده گرفته ای این است كه وحشت ظالم را از ستمكاری به انس مبدل ساخته ای و راه تعدی و تجاوز را بر وی هموار نموده ای و منشاء این ناروایی ها آن بود كه تو به خلیفه جور نزدیك شدی و اجابتش نمودی موقعی كه خوانده شدی . آنچه مایه نگرانیم گردیده این است كه در قیامت علاوه بر گناهان خودت ، گرفتار گناهان خیانتكاران باشی و از اینكه به ظلم ظالم اعانت نمودی مورد مؤ اخذه و مسئولیت قرار گیری . در قطعه دیگر نامه امام سجاد (ع ) آمده است :

اولیس بدعائه ایاك حین دعاك جعلوك قطبا اداروابك رحی مظالمهم و جسرا بعبرون علیك الی بلایاهم و سلما الی ضلالتهم ، داعیا الی غیهم ، سالكا سبیلهم ، یدخلون بك الشك علی العلماء و یقتادون بك قلوب الجهال الیهم .

آیا نه این است كه با خواندنت ترا قطبی قرار دادند تا آسیاب ظلمهای خویش را به گردش درآورند. ترا چون پلی ساختند تا با عبور از تو به بلایای مورد نظرشان برسند، ترا چون نردبانی بپاداشتند تابه ظلمهایی كه می خواهند دست یابند، ترا دعوت كننده به گمراهی خود و طی كننده راه خویش قرار دادند، به وسیله تو در قلوب درس خوانده ها شك و تردید وارد نمودند و به وسیله تو دلهای جهال به آنان اقتدا كردند.

در قطعه دیگر نامه امام سجاد (ع ) آمده است :

نصیحت امام (ع ) به زهری 

و لا تحسب انی اردت توبیخك و تعنیفك و تعییرك ، لكنی اردت ان ینعش الله تعالی ما قد فات من راءیك و یرد الیك ما عزب من دینك و ذكرت قول الله تعالی فی كتابه : و ذكر فان الذكری تنفع المؤ منین .

گمان مبر كه من از گفته هایم قصد توبیخ و سرزنش و ملامت ترا داشته ام ، بلكه می خواستم موجباتی فراهم آید كه خداوند فوت شده های راءیت را جبران نماید و آنچه از دینت دور افتاده به تو برگرداند، به یاد فرموده خدا در كتاب مجید افتادم كه به پیمبر دستور داده : به یاد مردم بیاور كه یاد آوری و تذكر، برای اهل ایمان مفید و ثمربخش است .

حضرت علی بن الحسین علیهما السلام در اواخر نامه نوشته است :

اما بعد، فاعرض عن كل ما انت فیه حتی تلحق بالصالحین الذین دفنوا فی اسمالهم لا صقة بطونهم بظهورهم لیس بینهم و بین الله حجاب و لا تفتنهم الدنیا و لا یفتنون بها. (102)

از آنچه در آن هستی اعراض كن و روی گردان تا به افراد صالح و نیكوكار ملحق شوی ، آنان كه در لباس كهنه خود به خاك سپرده شده اند، شكمشان به پشتشان چسبیده بود، بین آنان و خداوند پرده ای وجود نداشت ، نه دنیا توانست آنان را گمراه نماید و نه خودشان بر اثر جاذبه دنیا گرایش یافتند.

از آنچه مذكور افتاد روشن شد كه امام سجاد (ع ) در قسمت اول كلام خود: و ضم اهل الفرقة ، از پیشگاه خداوند درخواست توفیق می كند كه برای حفظ عدل اجتماعی تا جایی كه ممكن است با پراكندگی و اختلاف مبارزه كند و نامه ای را كه برای زهری مرقوم فرموده نمونه ای از مبارزه اساسی آن حضرت با اختلاف و پراكندگی است .

حضرت سجاد (ع ) در جزء دوم كلام خود كه موضوع قسمتی از سخنرانی امروز است از پیشگاه خداوند درخواست می كند:

و اصلاح ذات البین : بارالها! موفقم بدار تا اختلاف دوستان ، برادران ، خانواده ها را از میان بردارم و بین آنان صلح و سازش برقرار نمایم . یكی از اعمال بسیار مقدس و شریف در آیین اسلام اصلاح ذات البین و پایان دادن به اختلاف دو یا چند نفر مسلمان است ، و در این باره روایات بسیاری از اولیای گرامی اسلام رسیده است .

عن النبی صلی الله علیه و آله : الا اخبركم با فضل من درجة الصیام و الصلوة و الصدقة ؟ اصلاح ذات البین . (103)

رسول اكرم (ص )فرموده : آیا به شما خبر ندهم به چیزی كه درجه آن برتر و بالاتر از نماز و روزه و صدقه است ؟ آن اصلاح ذات البین است .

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : صدقة یحبها الله اصلاح بین الناس اذا تفاسدوا و تقارب بینهم اذا تبادعوا (104)

امام صادق (ع ) فرموده : صدقه ای كه خداوند آن را دوست دارد اصلاح بین مردم است زمانی كه به فساد گراییده اند و نزدیك نمودن آنان به هم است زمانی كه از یكدیگر دوری گزیده اند.

اختلاف مالی 

علل و عوامل متعددی می تواند مایه اختلاف شود و دو نفر را از هم جدا كند. گاهی جدایی بر اثر عدم رعایت حدود و حقوق اخلاقی دوستان است و گاهی منشاء اختلاف ، امر مالی است ، و گاه عوامل دیگر. كسی كه می خواهد اصلاح ذات البین نماید باید بكوشد كه ماده اختلاف را از میان بردارد و ائمه معصومین علیهم السلام این مهم را به هر شكلی كه بود اصحاب و دوستان خویش را حل می كردند.

عن ابی حنیفة سائق الحاج قال : مربنا المفصل و انا وختنی نتشاجر فی میراث . فوقف علینا ساعة ثم قال لنا تعالوا الی المنزل فاتیناه فاصلح بیننا باریعماه درهم . فدفعها الینا من عنده حتی اذا استوثق كل واحد منا من صاحبه . قال اما انها لیست من مالی و لكن ابو عبدالله علیه السلام امرنی اذا تنازع رجلان من اصحابنا فی شی ء ان اصلح بینهما و افتدیها من ماله ، فهذا من مال ابیعبدالله علیه السلام . (105)

ابو حنیفه كه عهده دار امور حاج بود می گوید: مفضل بر ما گذر كرد در حالی كه من با یكی از بستگانم در میراثی مشاجره می كردیم . او ساعتی توقف كرد، سپس به ما گفت : برویم منزل با او منزلش رفتیم . اختلاف ما را با چهار صد درهم حل نمود و آن مبلغ را از خود پرداخت كرد و اختلاف حل شد. سپس گفت : این مبلغ از مال من نیست ، امام صادق (ع ) به من امر فرموده هر وقت دیدی دو نفر از دوستان ما در چیزی نزاع دارند آنها را اصلاح ده و از مال من پرداخت كن و این پول از امام صادق (ع ) بود كه به شما دادم .

نكته ای كه لازم است در بحث اصلاح ذات البین مورد توجه قرار گیرد این است كه در بعضی از روایات كلمه اصلاح به كار برده شده مانند حدیث رسول اكرم صلی الله علیه و آله و حدیث امام صادق (ع ) كه مذكور افتاد و در كلام امام سجاد (ع ) نیز در قطعه دعای مورد بحث امروز و اصلاح ذات البین آمده است ، ولی در بعضی از روایات به جای كلمه اصلاح كلمه صلاح به كار رفته است . علی (ع ) در وصیتنامه خود به دو فرزند بزرگوارش فرموده :

وصیت علی (ع ) 

اوصیكما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغة كتابی بتقوی الله و نظم امركم و صلاح ذات بینكم ، فانی سمعت جدكما صلی الله علیه و آله و سلم یقول : صلاح ذات البین افضل من عامة الصلاة و الصیام . (106)

به شما دو نفر و به جمیع فرزندانم و خانواده ام و تمام كسانی كه وصیتنامه من به آنها برسد سفارش می كنم به تقوی و نظم امورتان و صلاح بین خودتان چه از رسول گرامی (ص ) شنیدم كه فرمود: صلاح ذات البین افضل و برتر است از عموم نمازها و روزه ها.

عن علی علیه السلام قال : من كمال السعادة السعی فی صلاح الجمهور. (107)

علی (ع ) فرموده : از كمال سعادت آدمی سعی و كوشش در صلاح امور اجتماع است .

ارزش صلاح و اصلاح 

نتیجه صلاح و اصلاح تحكیم روابط مسلمین و تقویت علائق آنان نسبت به یكدیگر است با این تفاوت كه در زمینه صلاح وجود اختلاف و تفرق لازم نیست ولی اصلاح در موردی گفته می شود كه اختلاف و جدائی آمده باشد همانطور كه امام صادق (ع ) در حدیثی كه ذكر شد فرموده : اصلاح بین مردم در وقتی كه دچار فساد شده باشند و نزدیك كردن آنان به یكدیگر موقعی كه از هم دوری گزیده باشند. می توان گفت فرق صلاح و اصلاح در سلامت معنوی جامعه همانند تفاوت پیشگیری و درمان است در طب و حفظ سلامت بدن مردم ، متخصصین بهداشت شرایط محیط زندگی مردم را به گونه ای پایه گذاری می كنند كه افراد جامعه بیمار نشوند و مرض در وجودشان راه نیاید، اما اگر كسانی از پیشگیری بهره نبردند و به بیماری مبتلا شدند طبیب متخصص آنان را درمان می نماید و بدنشان را دوباره از نعمت سلامت برخوردار می سازد. خیر خواهانی كه در صلاح افراد یا جامعه می كوشند همانند متخصصین بهداشت از بیماری تفرق و پراكندگی جلوگیری می كنند و نمی گذارند محیط اسلامی گرفتار اختلاف و جدایی گردد، اما اگر كسانی كه در اصلاح بین مردم می كوشند همانند پزشكان درمان كننده اند كه مرض پدید آمده را علاج می كنند و مریض را از خطر می رهانند.

پاسخ یك پرسش 

در حدیث رسول اكرم (ص ) و وصیتنامه علی (ع ) كه ذكر شد صریحا آمده است كه اصلاح و صلاح ذات البین از نماز و روزه افضل و برتر است . اگر كسی سؤ ال كند كه علت این مزیت و برتری چیست و چرا اصلاح و صلاح ذات البین بالاتر از نماز و روزه است ، می توان گفت : نماز و روزه به منزله دو شاخه بزرگ و ثمر بخش از شجره طیبه اسلام است و هر دو در پیشگاه الهی قدر و منزلت بسیار دارند ولی می دانیم كه اصل درخت یعنی اسلام از دو شاخه نماز و روزه به مراتب مهمتر است زیرا شاخه از درخت ارتزاق می كند و موقعی زنده است و بار و برگ می دهد كه درخت زنده باشد و اگر درخت دچار ضعف شود و در خطر مرگ قرار گیرد شاخه ها پیش از مرگ درخت می میرند و حیات خود را از دست می دهند، نگهبان شجره طیبه اسلام ذات اقدس الهی است .

انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون .

عالم اسباب و علل 

ولی جهانی كه در آن زندگانی می كنیم عالم اسباب و وسایل است و فیض خداوند در هر مورد از مجرای مخصوص خودش می رسد و مجرای فیض نگهداری اسلام در جوامع بشری ، مسلمانان و پیروان قرآن شریف اند، اینان هستند كه با گفتار و رفتار اسلامی خویش حیات دین را حفظ می كنند و چراغ اسلام را فروزان نگاه می دارند و این مهم با وحدت كلمه مسلمین به خوبی انجام می شود،

آثار زیان بخش اختلاف 

اما اگر در جامعه مسلمانان اختلاف پدید آمد نیروها در راه تشاجر و مبارزه مصروف می گردد و اسلام به دست فراموشی سپرده می شود. مثلا در یك قصبه كه تمام سكنه آن مسلمان اند و در كمال مهر و صفا با هم زندگی می كنند همه كارها مسیر خود را طی می نماید، بموقع سر وقت زراعت و باغ می روند، بموقع برای اقامه جماعت و استماع مواعظ به مسجد می روند، بموقع استراحت می نمایند، و در رویدادهای شادی و غم با یكدیگر همكاری و همیاری دارند، اما اگر در قصبه بر سر آب و خاك یا مراتع گوسفندان یا در امور دیگر بین اهالی اختلاف بروز كند و دسته بندی آغاز گردد، وضع قصبه تغییر می كند، نیروها در پیشبرد هدفهای گروه مصروف می گردد، مسجد و منبر از رونق می افتد، اهمیت رمضان و محرم كاهش می یابد و اگر با گذشت زمان ، اختلاف عمیقتر گردد، رفته رفته نماز یومیه و روزه رمضان فراموش می شود.

در صورتی كه فرد لایقی برای رفع اختلاف و اصلاح ذات البین به قصبه بیاید باید در حل مشكلات بكوشد، اگر افرادی متضرر شده اند با پرداخت پول ، خسارتشان را جبران نماید، اگر به كمك دولت نیاز دارند اقدام كند، و خلاصه ماده اختلاف را از میان ببرد و محبت اسلامی را بین آنان برقرار نماید.

البته در شرایط وحدت و محبت حیات دین تجدید می شود، نماز جماعت و مجالس وعظ رونق می گیرد، به روزه ماه رمضان و دیگر امور دینی توجه می كنند و این همه موفقیت بر اثر صلاح و اصلاح است ، پس اصلاح ذات البین برتر از نماز و روزه است .